وقتی می شنوید که هر کسی توانایی یادگیری همه چیز را دارد ممکن است علاقه پیدا کنید که به یک توسعه دهنده تبدیل شوید، اما برای این یک چیز مهم وجود دارد. اگر قصد دارید کدنویسی را یاد بگیرید، شما مجبور هستید که سخت روی آن کار کنید. کدنویسی توانایی قابل دستیابی است اما آسان نیست و تنهایی پیمودن این راه نیازمند روبرو شدن با یکسری از چالش هاست. ما به تازگی از دانشجویان خودمان پرسیدیم که برای رسیدن به توانایی کدنویسی با چه چالش هایی روبرو شدید، بعد از شنیدن حرف آن ها و نتیجه گیری تصمیم گرفتیم که ۴ مورد از این چالش ها را با شما نیز به اشتراک بگذاریم.
۱. سندرم مضر
خواه چه یک برنامهنویس تازه کار باشید و یا یک توسعه دهنده مجرب مطمئنا حضور خیره کننده سندرم مضر را در پروسه یادگیری کدنویسی مشاهده کردهاید و آن را احساس نموده اید. نبود اعتماد به نفس وقتی که اول راه هستید، چیز مشهودی است، اما صادقانه بگویم که این حالت لزوما همیشه اتفاق نمی افتد. به یاد داشته باشید که هر توسعه دهنده مجربی نیز زمانی یک فرد مبتدی بوده، پس آن ها نیز چنین وضعیتی را درک می کنند. صنعت تکنولوژی دارای جامعه پشتیبانی و کمکی خوبی است که شما در آن می توانید با افراد باتجربه دیگر که دوست دارند با شما همکاری کنند و شما را یاری نمایند، آشنا شوید. یکی از دانشجویان دوره میگفت: «برای من بزرگترین چالش و خطر در ابتدای کار ترس بود که باعث می شد من عقب نشینی کنم …آن ترس هنوز هم در من یافت می شود، ترس اینکه نکند به اندازه کافی در زمینه کدنویسی و زمینه های مرتبط با آن موفق نشوم. اما هر وقت به دام چنین فکری می افتم، بخاطر می آورم که من عاشق کدنویسی هستم و هر روز می تواند یک فرصت جدید برای این باشد که من پیشرفت کنم.»
در همین زمینه یکی از مهندسان توسعه نرم افزار می گوید: «به عنوان یک توسعه دهنده تازه وارد مقایسه کردن خود با دیگران کار آسانی است و یا اینکه نگرانی درباره اینکه آیا من در مسیر درست قرار گرفتهام چیزی عادی است. از نکات مثبت کدنویس شدن این است که یک راه کلی برای تبدیل شدن وجود ندارد و در حقیقت روند خطی در کار نیست، مهم این است که شما بتوانید مسائل را حل کنید. وقتی یاد گرفتید که چگونه مسائل را حل کنید و با آن ها برخورد کنید، کدنویسی برای شما بسیار ساده خواهد شد»
اجازه ندهید که ترس و وحشت درونتان رخنه کند. بجای آن به چالشها، حل مسائل و گذشته خود نگاه بیاندازید. در دنیای این صنعت فقط یک دسته از توسعه دهندگان وجود ندارد، بلکه فرصت های بسیاری در دنیا برای شما نیز وجود دارد که انتظارتان را میکشد. شما نیاز دارید که روی کدنویسی و یادگیری تمرکز کنید تا تواناییتان را در این زمینه بهتر و بهتر کنید.
۲. تلاش کنید تا همه چیز را درک کنید
یادگیری کدنویسی درست مانند یادگیری هر زبان دیگری است. در ابتدا ایده و مفهوم کدنویسی ممکن است غیر عملی به نظر برسد. بعد از آن که شما شروع به درک موارد پایهای کردید، احتیاج پیدا خواهید کرد که خردههای دانشتان را در کنار هم قرار دهید و شروع به فهمیدن کنید. یکی از توسعه دهندگان در این باره میگوید: «در پروسه یادگیری، ممکن است برخی از اوقات متوجه شوید که برخی چیزها واقعا درکشان سخت و دشوار است. این اتفاق بیشتر زمانی می افتد که میخواهید ایدههایتان را به اجرا دربیاورید. شما موارد پایهای را یاد گرفتید، اما ممکن است ندانید که چگونه این موارد را در کنار هم قرار دهید. در تجربه من این مورد بیشتر شبیه به آن است که من در پایین یک صخره ایستاده باشم. این درست جایی بود که من بیشترین ناامیدی را از پروسه یادگیریم دریافت کردم.»
هر زمان که با یک مانع در جریان یادگیری و انجام تمرینی روبرو شدید، به خاطر بسپارید که هر توسعه دهندهای نیز زمانی در چنین مرحلهای قرار گرفته است. در چنین مواقعی باید با ایمان و تعهد به کدنویسی کارتان را ادامه دهید. یکی دیگر از راه ها این است که تاکتیک های کدنویسی را برای ساده کردن مسائل و کار با آن ها یاد بگیرید.
در کنار تمام این موارد با انجام آزمایش و خطا می توانید به برخی دانش ها از کدنویسی دست یابید که تقریبا هیچ کس دیگری آن ها را به شما یاد نمیدهد. پس بهتر است روی کدها نیز فکر کنید.
۳. زمان را مدیریت کنید
یکی از مشکلات بسیار مرسوم در یادگیری کدنویسی درست همین مسئله زمان است، مخصوصا وقتی که شما مجبورید آن را بین زندگی شخصی، کار و خانواده تقسیم کنید. یکی از توسعه دهندگان در این زمینه میگوید: «ما در زمان سختی به سر میبریم. هزینهها بالاست، دستمزد کم است و رکورد روز به روز در حال افزایش است. میلیون ها حواس پرتی و میلیون ها دلیل برای بیرون آمدن از پروسه یادگیری وجود دارد.» اینجا جاییست که خودشناسی وارد می شود. بهتر است برای رفع چنین مسئلهای هدفتان را تعیین کنید و برای رسیدن به آن زمان بندی نمایید.
۴. ناامیدی
آخرین چالش موردی است که هر کس سراغ کدنویسی آمده باشد در دورههای زمانی مختلف با آن سر و کار داشته – ناامیدی. وقتی که یک خطا درون کدهایتان مخفی شده است، برای شما فرصتی برای یادگیری موردی جدید درست می شود. اما در این پروسه ناامیدی می تواند شما را غافلگیر کند. وقتی که چنین اتفاقی می افتد شما تنها فکر میکنید که قصد دارید از کار خارج شوید. یکی از افراد میگوید: «من در مورد خارج شدن از پروسه یادگیری فکر می کردم، من همه چیزهای اطرافم را پرت کردم و حتی یک مشت محکم به دیوار خانه زدم. من گریه کردم. من از اولین خط کدی که نوشته بودم تا به آخر برنامه را بررسی کردم، متوجه شدم که یک سیمیکولن را جا گذاشته ام. نمیتوانم برایتان تعداد بارهایی که چنین اتفاقی افتاده است را بشمارم.» در حقیقت نیز شما بسیاری از اوقات مجبور هستید با این ناامیدی ها در مسیر تبدیل شدن به یک توسعه دهنده روبرو شوید. اما هر وقت که کدهای جدیدی ایجاد میکنید، آن ها را دیباگ میکنید و مشکلات جدیدی را حل می کنید به شما کمک می کند تا از چنین ناامیدی هایی دوری کنید.