حدود سه سال پیش من هیچ ایدهای حتی راجع به اینکه فریلنسر چیست نداشتم. به نظر شغل جالبی میآمد و من به صورت مخفی نسبت به افرادی که خودشان را اینگونه خطاب میکردند حسادت داشتم. آیا آنها همان افرادی نیستند که در کل دنیا مسافرت میکنند و با لپتاپشان کارها را پیش میبرند؟ آره، منم میخوام یه فریلنسر باشم.
من این را در عمل میخواهم. البته ایده زیادی راجع به چیزی که قرار است در آن باشم، ندارم، اما مطمئن بودم که میتوانستم.
راز به آرامی رهاشده
در نهایت شروع به کند و کاوی در این رابطه کردم. هرچقدر بیشتر در رابطه با آن جستجو میکردم این موضوع را بیشتر درک می کردم که این کار برای افرادی که قلبشان ضعیف است مناسب نیست. تا جایی که توانستم تمام وبلاگ ها و پیدیافها را مطالعه کردم. تا زمانی که چشمهایم سرخ سرخ میشدند، ویدیوهای آموزشی یوتیوب را نگاه میکردم. هرچیزی که قرار بود در رابطه با آن باشد را دریافت کردم.
من تصمیم گرفتم که میتوانم به سادگی تبدیل به یک نویسنده فریلنسر شوم. وضعیت نگارشم خوب بود (با خوندن این متن متوجهش شدید)، پس در نهایت من واقعا میتوانستم تبدیل به یک نویسنده شوم.
خب حال چه؟ حال کارهای واقعی شروع میشوند. تصمیم گرفتهای به یک نویسنده تبدیل شوی؟ خیلی خوب، پس باید با کارهای بسیار سر و کله بزنی.
در لیست زیر میتوانید مواردی که به شما کمک میکند به عنوان یک فریلنسر موفقتر باشید را پیدا کنید:
۱- تصمیمگیری
شما باید واقعا باشید و یا اینکه کاملا نباشید. هیچ میانهای برای اینکار وجود ندارد. در این زمینه نمیتوانید یک دقیقه هم متوقف شوید. اگر میخواهید فریلنسر موفقی باشید پس باید ۱۰۰درصد انرژیتان را برای این کار بگذارید. این ایده تنها برای برخی از افراد صدق نمیکند، خیر، همگان را شامل میشود. تنها با کار سخت و تلاش بسیار میتوانید به آزادی که یک فریلنسر لایق آن است میرسید. هیچ راه تسلیمی برای این کار وجود ندارد.
۲. شور و شوق
اگر شما این موضوع را حس نکنید، پس قادر به انجام آن هم نیستید. این موضوع باید عمیقا از قلب و روح شما نشئت بگیرد. دلیل اینکه شما چنین راهی را انتخاب کردهاید، مصرفهای شماست، البته نباید این موضوع صرفا به قضیه پول برگردد. شما باید به عنوان یک فریلنسر که غذا میخورد، نفس میکشد، لذت ببرید و با شور و شوق آن را دنبال کنید، در غیر اینصورت در مسیر اشتباه هستید و خوشحال نخواهید بود. روی این قضیه به من اعتماد کنید.
۳. تدوام
هیچوقت خسته نشوید و از جواب «نه» برای پاسخ به سوالات کمتر استفاده کنید. اگر یک میلیون نفر به شما جواب نه میدهند مطمئن باشید که فردی نیز وجود دارد به شما جواب بله بدهد. اگر یک میلیون نفر به شما نه گفتند، دست از کار نکشید، سعی کنید منشاء آن را بیابید و توانایی خودتان را برای آن بهتر کنید.
نوشتن مانند اکتشاف کردن است. شما از هیچی شروع میکنید و در مسیر چیزهای زیادی یاد میگیرید. -ادگار لارنس دکتروف
۴. ذهنیت باز
همواره در مسیر یادگیری چیزهای جدید باقی بمانید. ارتباطات با دیگران را باز بگذارید و اجازه پیشرفت به آن را بدهید. شما نیاز دارید که برای ادامه مسیر از افرادی که کارهای مشابهی مانند شما انجام میدهند نیز کمک بگیرید. نیاز دارید که شبکه اطرافتان را گسترش دهید و تمام ابزارهای مورد نیاز برای ادامه مسیر را پیدا کنید. قدمهایی را بردارید که شما را به نقطه مورد نظرتان میرساند.
۵. اعتماد به نفس
این مورد برای من بسیار مهم است. در ابتدا اینگونه نبودم و هر روز تعدادها «نه»هایی که در راه م قرار میگرفتند بیشتر و بیشتر میشدند. روزهایی را به سر بردم که مانند پرت شدن از یک برج بودند (همه ما چنین روزهایی را داشتهایم). اما من واقعا قصد داشتم که این مشکلات را حل کنم و روی غرور خودم باقی بمانم. همواره در صنعتتان اعتماد به نفس داشته باشید، اگر ۱۰ نفر شما را نخواستند و به شما پیشنهاد کاری ندادند به این معنا نیست که ۱۰ نفر بعدی نیز درست به همین شکل هستند. به یاد داشته باشید که شما در کاری که میکنید خوب هستید.